امروز رفته بودم دکتر ویزیتم کنه در حالیکه از سه ماه قبل براش وقت گرفته بودم

رفتم و حدود یک و نیم ساعت هم نشستم

دیدم هر کی بعداز من اومده، دکتر داره اسمش رو صدا می زنه و یکی یکی میرن و میآن اما من همچنان نشستم

اول خواستم برم کولی بازی دربیارم بگم من چرا هنوز نشستم با اینکه از سه ماه قبل وقت گرفتم؟ مصلا دارم در یه کشور جهان اولی زندگی می کنم؟ پس کو احترام به زمان؟ احترام به مریض؟

اما نشستم. متوجه شدم مشکلی پیش اومده که بالاخره منشی اومد صدا کرد و گف: دکتر نمی تونه شما رو ویزیت کنه :-( چرا؟ چون خانم دکتر بلد نیست انگلیسی حرف بزنه

راستش، هم بهم برخورد، هم ناراحت شدم و هم موندم چکار کنم.

که منشی گف اگه بخوای دکتر مطب همسایه می تونه انگلیسی صحبت کنه اگه امکان داره ایشون تو رو ویزیت کنه.

برا من که فرقی نمی کرد. خانم دکتر دوم مهربون و خوش برخورد و بسیار ماخوذ به حیا بود. خوشم اومد ازش.

راستی، از اینکه منشی برا مشکل پیش اومده راه حل ارائه کرده بود خوشم اومد و این باعث شد که ناراحتی ام بابت تلف شدن وقتم تا حدی فراموشم بشه اما ته دلم از اینکه یک ساعت و نیم نادیده گرفته شده بودم کمی دلخور بودم

شاید موارد اینچنین که در این مدت کم برام اتفاق نیافتاده انگیزه ام رو برا یادگیری زبان جدید چند برابر کرده

دکتر ,منشی ,اینکه ,خوشم اومد ,خانم دکتر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تعمیرات آباد الکتریک پویا بانک اطلاعات مشاغل آگهی تایم رشته فوتبال دانلود آهنگ جدید کلینیک لیزر هر چی بخوای هست وبسایت محرم کربن اکتیو یا کربن فعال و کاربرد آن